از زندگیت لذت ببر Enjoy Your Life

مطالب سرگرم کننده و مطالب آموزشی
داستان عاقل و ابله

در دهکده ای کوچک مردی زندگی می کرد که به ابله بودن اشتهار داشت و ابله هم بود . تمام آبادی مسخره اش می کردند . ابلهی تمام عیار بود و مردم کلی با او تفریح می کردند.ولی او از بلاهت خود خسته شد . بنابر این از مرد عاقلی راه چاره را پرسید.
مرد عاقل گفت :مساله ای نیست ! ساده است ٬ وقتی کسی از کسی تعریف کرد تو انکار کن . اگر کسی ادعا می کند که " این آدم مقدس است "٬ فوری بگو " نه ! خوب می دانم که گناهکار است٬ " اگر کسی بگوید " این کتابی معتبر است "٬ فوری بگو " من خوانده..

ادامه مطلب
+نوشته شده در جمعه 21 دی 1397برچسب:داستان,مرد,ابله,و,دیوانه,و,مرد,عاقل,ساعت19:0توسط Mr.Ali |